امروز به تاریخ قمری مصادف با تولد آﻻ خانومه. چقد زود گذشت؟انگار همین دیروز بود که باباش برای نیمه شعبان پیاده رفته بودن کربلا و ما هم با خیال راحت نشسته بودیم تو خونه مامانمون و به امید اینکه نی نی ده روز دیگه قراره به دنیا بیاد داشتیم برنامه ریزی میکردیم که غروب بریم تو خیابونا و چراغونیا رو تماشا کنیم و مولودی بریمو این حرفا که نی نی اعلام کرد که بهش ابلاغ شده زودتر بیاد و خلاصه اینطوری شد که آﻻ خانوم در شب مبارک نیمه شعبان به دنیا اومدن. حالا اون نوزاد سه کیلو و دویست گرمی ده کیلو شده و میتونه مامان و بابا و به به و دد واینا رو بگه و روی پای خودش بایسته و لبخند بزنه و دست بزنه و یه عالمه کارهای دیگه. خدا رو شکر که ...